سالروز میلاد تو بهترین روز و خاطره زندگیمه
خدای مهربون باورم نمیشه یکسال گذشت. چرا با سرعت نور داره میگذره، چجوری جلوی زمانو بگیرم،میخوام از کودکی فرشته زمینیم بیشتر لذت ببرم. خدا جون بابت همه چی ازت ممنونم. خدایا ممنون که منو لایق مادری کردی. خدایا ممنون که چنین گلی را در دامنم گذاشتی.کمکم کن که امانتدار خوبی باشم. امروز صبح که بیدار شدم با نگاه کردن به ساعت و دقیقه هاش تک تک لحظه های پارسال چنین روزی برام زنده داره میشه. پارسال 1 بهمن صبح زود رفتیم تو بیمارستان مهر ، امسال صبح زود پا شدم درس خوندم چون 8.5 امتحان داشتم.امتحانمو دادم و برگشتم . ساعت 9:45 بود. آریا رو بغل کردم و بیاد پارسال بودم. باهاش حرف زدم و گفتم پسرم کمتر از نیم ساعت دیگه به لحظه بدنیا...
نویسنده :
سمیرا قربانی
11:47